حسین پورقادری/ «سرهنگ ثریا» عنوان یکی از تولیدات سینمایی جذاب و دیدنی عرضه شده در «جشنواره چهل و یکم» است. اثری که متاسفانه با وجود ماهیت سینمایی خود دچار خطاهای بزرگ استراتژیکی شده است و در این میان شاید از مهمترین این اشتباهات بتوان به اصل شکلگیری و تمرکز بر چنین درامی آن هم در قالب یک اثر سینمایی اشاره نمود.
فیلم سینمایی «سرهنگ ثریا» ترسیم مستندگونه از ماجرای خانوادههایی است که یک یا چند نفر از وابستگان ایشان در عضویت «سازمان مجاهدین خلق» قرار داشته و حالا با فروپاشی «حکومت بعث عراق» ایشان توانستهاند به مجاورت «پادگان اشرف» بیایند و با کمک «سفارت ایران» و همراهی «صلیب سرخ» خواهان ملاقات با فرزندان خود باشند. خانوادههایی که با هزینههای شخصی خود در نزدیکی «اردوگاه اشرف» در کانکس مستقر شدهاند و به صورتی شبانهروزی با بلندگو به محل استقرار منافقین رفته و فرزندان خود را صدا میزنند. در فیلم سینمایی «سرهنگ ثریا» زنی به نام «ثریا» محور روایت قرار میگیرد و اثر بر روی پسر او با نام «امیرعلی» متمرکز میشود که ۲۰ سال پیش به «سازمان مجاهدین خلق» پیوسته است. زنی شجاع و مقاوم که همه امور را سامان میدهد و باعث قوت قلب خانوادههایی است که به امید دیدار با فرزندان خود به این منطقه میآیند و ... |
پُرواضح است که «سازمان مجاهدین خلق» یک «گروهک تروریستی» شناخته شده در تاریخ ایران است که ترور و کشتار ۱۷ هزار انسان مظلوم ایرانی تنها بخشی از عملکرد ننگین و غیرقابل جبران این گروهک در طی بیش از چهل سال اخیر محسوب میشود. گروهکی مخوف که مرور مستندات تاریخی و بررسی کیفیت جنایتهای گسترده و عدیده آنها در مقایسه با سایر گروهکهای تروریستی در طول قرن اخیر و در سطح بینالملل حکایت از جایگاه نخست این گروهک تاکنون داشته و ملاحظه دقیق در عمق جنایتهای ایشان سبب میشود تا هر ارزشیاب منصفی، تروریستهای وابسته به تفکر «داعش» را در رتبه پایینتر از «سازمان مجاهدین» قرار دهد!
روایت الکن «سرهنگ ثریا» از «سازمان مجاهدین خلق» و اعضای آن و خانواده ایشان و بالاخص نسل جدید پرورشیافته با هویت سرزمینی اشرف و ... اگر چه میتواند موجب ایجاد شبهات و سوالات بسیاری در ذهن مخاطب شود و تا آنجا این سوالات را جدی سازد که حتی در منطق چنین روایتی ابهام ایجاد شود و حتی این فیلم را به جایگاه یک اثر سمپاتی برساند؛ اما واقعیت آن است که این اثر با زیرکی و حرکت بر بستر «روایتی مادرانه» توانسته تا از حداکثر ظرفیت ممکن در جهت ایجاد فضای حسی و عاطفی و در جهت جذب مخاطب استفاده نماید و این همه با بازی درخشان «ژاله صامتی» که پربیراه نیست اگر بگوییم عمده بار فیلم به دوش او است به خوبی محقق گردیده است. البته در این میان جذابیتهای بصری و قاببندیهای خوب، آن هم با وجود تمرکز بر چند لوکیشن تقریبا ثابت فیلمبرداری و کمک گرفتن از بازیهای روان بازیگران دیگر، به همراه موسیقی و تدوین مناسب و ... همگی به خوش ریتم شدن فیلم کمک کرده، و «سرهنگ ثریا» را به یک فیلم سینمایی جذاب مبدل ساخته و برخلاف غنای داستانی اثر که در بهترین حالت و نهایتا به اندازه یک تله فیلم ۷۰ دقیقهای قد میدهد، آن را در یک بازه زمانی ۱۲۰ دقیقهای از نفس نینداخته و مخاطب را پای پرده نگه میدارد!
اما نکته قابل تامل آن است که «سرهنگ ثریا» دقیقا در شرایطی که «سازمان مجاهدین خلق» به دنبال تغییر نسل و ترمیم چهره و ننگزدایی از اقدامات تروریستی خود و نیروهای وابسته به خود میباشد تولید شده و ناخواسته به نوعی همسو و همگام با این سیاست سعی دارد تا تمام جنایتهای صورت گرفته توسط ۱۴ هزار نیروی رسمی و حقوقبگیر این سازمان را نادیده و عامل همه این جنایتها را محدود و خلاصه به حضور اغواگرایانه دو کاراکتر «مسعود» و «مریم» نماید و این همه را در جای جای اثر فریاد زده و در نهایت با سکانس «قبرستان اشرف» قاب گرفته و در حافظه مخاطب سینمایی خود هک مینماید.
قطعا ضعف رسانهای «جمهوری اسلامی ایران» است که سبب شده تا نسل امروز از کمترین اطلاعی در مورد واقعیت «سازمان مجاهدین خلق» و ابعاد تفکری اعضای آن برخوردار نباشد و حالا در چنین شرایطی است که «سرهنگ ثریا» مظلومیت خانوادههای این تروریستها را ترسیم میکند و فرزندان این خانوادهها را افرادی مظلوم و بدبخت نشان میدهد که از ترس نظام حاکم در ایران گرفتار فرقه «مسعود رجوی» شدهاند! جوانانی اغوا شده که اکنون در سن میانسالی نشان داده میشوند و بدون هرگونه سلاحی و از طریق «فضای مجازی» به دنبال براندازی «نظام جمهوری اسلامی» میباشند! تصویرسازی ویژهای که با واقعیت در صحنه از تفاوتهای فاحش بسیاری برخوردار است و در این میان تنها با مرور مختصر بر «فتنه مهرماه امسال» میتوان به خوبی حضور در صحنه تعداد قابل توجهی از خانوادهها و وابستگان فکری «سازمان مجاهدین خلق» را مشاهده نمود.
پس اگر چه بخشی از جداشدگان «سازمان مجاهدین خلق» و همچنین خانواده ایشان به ماهیت پوشالی و جنایتکار این گروهک ترورریستی پیبرده و از عملکرد گذشته خود پشیمان قلبی هستند و در صدد جبران برآمدهاند. اما این ندانم کاری محض است که بخواهیم چشمان خود را بر روی عملکرد طیف گستردهای از به ظاهر توابین و یا خانوادههای همچنان چشم انتظار و در حال مراوده با این فرقه ببندیم و یا نقش موثر و حمایتی جمعی از خانوادههای منافق را حتی در داخل کشور با تصویرسازی از امثال «سرهنگ ثریا» نادیده بگیریم.
ارسال نظر